قانون اتصال در کائنات

قانون اتصال در کائنات _ شما می توانید هر چه را که در زندگیتان آرزو می کنید داشته باشید، ولی اگر حس عزت نفس یا خوشبختی تان وابسته به داشتن آن باشد، آنگاه شما به آن اتصال پیدا کرده اید‌، هر کس و هر چه که به آن متصل شوید می‌تواند شما را تحت سیطره ی خود در بیاورد.
کائنات، آش درهم جوش انرژی است. هر چیزی می چرخد و حرکت می کند. مشابه، مشابه را جذب می کند. بعضی از انرژی ها یکدیگر را دفع می کنند. این تکاپو، میان اتم ها جریان دارد. با وجود این، بعضی از مردم هستند که در این دیگ انرژی به یکدیگر محکم بسته شده‌اند.

آنها از فواصل و سرزمین های بسیار دور و از یک دوره به یک دوره ی دیگر، به سوی یکدیگر کشیده می شوند. گویی ریسمانی آنها را به یکدیگر پیوند زده و آنها را به دام انداخته است: آنها از لحاظ ذهنی، عاطفی و کالبدی به سوی یکدیگر کشیده می شوند و اغلب کاملا از اینکه چقدر بر یکدیگر اثر می‌گذارند غافل اند.

این ریسمان ها، بین اشخاصی شکل می گیرد که بین خودشان مسائل حل نشده دارند. هر بار که افکار یا کلماتی مبنی بر خشم، آزردگی، حسادت، غلبه یا نیاز به کسی را بر زبان می آورید، بندی نازک را متجلی می کنید که به آنها اتصال پیدا می کند. شاید تأثیر یک فکر ناگهانی که فراخور ماجرایی، در ذهن جرقه زده باشد از بین برود، ولی اگر شما همواره احساسات منفی ابراز کنید، این بندهای نازک به شکل ریسمان و بعد به شکل طناب در خواهند آمد. آنگاه این ریسمانها باقی خواهند ماند و شما را به یکدیگر پیوند خواهند داد، تا زمانی که گسسته شوند.

در دوره های بازپسین، این ریسمان ها دوباره فعال خواهند شد و به ناچار شما را به سمت آن کسانی که با آنها مسائل حل نشده دارید خواهند کشاند؛ به این دلیل که به روح شما فرصت داده شود تا امور را به شیوه ی دیگری انجام دهد. همچنین ممکن است به اشیاء اتصال پیدا کنید. انرژی های منفی از قبیل حرص، غرور، نیاز و حسادت می‌تواند ریسمان های قطوری به سمت دارایی هایی از قبیل خانه، خودرو، شغل یا حساب بانکی بفرستد. به همین دلیل است که به سراغ تجملات مادی و کسب ثروت می رویم.

قانون اتصال در کائنات _ ریسمان ها می توانند افراد را به امور انتزاعی نیز متصل کنند، مثلا نیاز به عشق. اگر به آرزوی «توجه دیگران» گره خورده باشید، معادل مادی آن این است که مثل زندانیان قرون وسطی به مچ پایتان غل و زنجیر زده باشند. شاید به انرژی‌های محصور کننده‌ای از قبیل خودبیزاری یا عزلت گزینی بسته شده باشید. استاد طریقت، رهاست. او سرسوزنی به موقعیت، امور مالی یا نیازهای عاطفی وابستگی ندارد. او آزاد است و بسیار قدرتمند.

بیشتر بخوانید : قانون جریان در کائنات چیست

شما می توانید خانه ای زیبا داشته باشید. البته که خدا می‌خواهد شما خانه ای زیبا داشته باشید. با وجود این، اگر برای این می خواهید در آن خانه ی زیبا زندگی کنید که به شما شأن و منزلت یا امنیت بدهد، به یک قید و بند تجملاتی تبدیل می شود.

ریسمان ها شما را به خانه تان گره می زنند و شما از نظر عاطفی به آن بسته می شوید، تا زمانی که نگرشتان را عوض کنید. استاد طریقت می تواند از یک خانه ی مجلل لذت ببرد، ولی اگر آن خانه از او گرفته شود، این از دست دادن باعث نمی شود احساسش راجع به خودش عوض شود.

شما می توانید از رابطه ای متعالی لذت ببرید. سرچشمه ی هستی، می خواهد شما با خوشبختی تمام در عشق زندگی کنید. ولی نیاز، شما را به همسرتان می بندد و در نتیجه شما مثل یک طفیلی به او آویزان می شوید و دیگر احساسی بین شما نمی ماند. روابط وابسته، شما را درگیر ریسمانها می‌کند، تا آنجا که دیگر احساس واقعی داشتن نسبت به رابطه تان برایتان سخت می شود یا عاقبت مجبور می شوید همسرتان را ترک کنید.

وقتی پدر و مادر به فرزندانشان وابسته می شوند، رهایی ایشان برای رسیدن به بلوغ ذهنی بسیار سخت می شود. به همین سیاق، چه بسا فرزند چنان به پدر و مادرش وابسته شود که شکل گیری رابطه ای بالغانه با همسرش در آینده برایش بسیار دشوار شود.

بیشتر بخوانید : قانون توجه در کائنات

قانون اتصال در کائنات _ اتصال و وابستگی، یعنی عشق شرطی. استاد طریقت بدون قید و شرط عشق می ورزد. این نوع عشق، بند ریسمانی ایجاد نمی کند. او می گذارد کسانی که دوستشان دارد آزاد باشند و خودشان باشند. اگر کسی که او دوستش دارد او را ترک کند یا بمیرد، او سوگواری می کند ولی درهم نمی شکند، بلکه برقرار می ماند.

اگر برای دوست داشتن کسی، به این نیاز دارید که او به گونه ای خاص رفتار کند، این دیگر عشق نیست؛ وابستگی است. بندها و پیوندهای وابستگی را می توان به شیوه های مختلف برداشت. عشق این بندها را از هم می گسلد و انسان را آزاد می‌کند. شما نیز خود را آزاد کنید. وقتی توقع داریم امیدها و انتظاراتمان را دیگران برآورده کنند، باید بدانیم آنها از راه و الگوی رفتاری خودشان تبعیت می کنند.

وقتی آنها را همانگونه که هستند می پذیریم، آنان نیز جلال و عظمت درونیشان را بر ما آشکار می کنند. این یعنی عشق. یعنی عفو و بخشش. ریسمان ها را برای ابد از هم باز می کند.

ما در حال نزدیک شدن به پایان عصری هستیم که انتظار می رود با اتمام آن، آگاهی برتر جدیدی بر این سیاره مستولی شود. این یعنی هم اینک تمامی ریسمان هایی را که در تمام ادوار زندگیمان (در گذشته و حال) جمع کرده ایم بر دست و پای خود داریم.

روح ما اکنون آرزو می‌کند با تمامی این وابستگی‌ها مواجه شود و تمامی درس ها و مسائل حل نشده مان را سر و سامان دهد تا آزاد شویم و بتوانیم پیش برویم. وقتی کسی را عفو می کنید و اجازه می دهید هر چه که در گذشته رخ داده تماما به تاریخ بپیوندد، شما او را و خودتان را آزاد می کنید.

شرمساری و تقصیر و احساس گناه، شما را به بعضی از خاطره ها پیوند می‌زند و شما را عقب نگه می دارد. وقتی آماده باشید اعمال گذشته تان را بر خود ببخشایید، این ریسمان های محدود کننده را از میان بر می دارید و خاطره، اثرش را از دست می دهد.

بیشتر بخوانید : قانون درخواست کائنات چیست

شما محض خاطر خودتان به دیگران آویزان می شوید نه محض خاطر آنها.
بسیار معمول است که تمامی اعضای خانواده در ریسمانهای وابستگی به یکدیگر درگیر می شوند. زمان آن رسیده که خود را آزاد کنید. زمانی که شما ریسمان خودتان را از این وابستگی بیرون بکشید، شاید این را دریابید که همین ریسمان کشیده شده است که اینک اجازه می‌دهد تمامی این کلاف سردرگم از هم باز شود. اگر هم هنوز این گره باز نشده، شما دیگر مسئول این تبانی و تنیدگی خانوادگی نیستید. کسانی که هنوز درگیر این وابستگی هستند نیاز دارند سهم خود را در تجربه ی آزادی ادا کنند.

رهایی از وابستگی، پیش نیازی است برای بصیرت و آگاهی حقیقی.
اگر آرزو می‌کنید که آزاد باشید، خود را از همه چیز و همه کس  جدا کنید. این پیش نیازی است برای بصیرت و آگاهی حقیقی.

لطفا پس از مطالعه نظر خود را در مورد این مقاله بنویسید. با تشکر مدیریت سایت

لطفا با لایک این مطلب ما را دلگرم و حمایت کنید.