عاشقانه های من با خدا

روزی دیگر همراه با یاد خداوند

روزی نو با نام خداوند

ملاقات با خدا – ممکن است هر روز وعده های ملاقات فراوانی داشته باشید که معمولاً از قبل برای آن برنامه ریزی می کنید. وعده ی ملاقات با پروردگار نیز یکی از آنهاست که نباید به فراموشی سپرده شود. انسان همیشه به معنویات نیازمند است. چون تنها خداوند است که بی هیچ ضرر و آسیبی به حرف هایمان گوش می سپارد و لبخندزنان به قلبمان آرامش میدهد. همه ما تجربه درد و دلی خودمانی و بی حضور غیر و در خلوت خود با خداوند را داریم.

زمانی که از همه جا و همه کسی خسته و درمانده می شویم باز هم تنها خداست که به او متوسل می شویم. اما چرا فقط در لحظه تنگنا و گرفتاری؟ اگر نگاهمان را نسبت به دنیا تغییر دهیم، چیزهایی به دست می آوریم که شاید تا قبل از آن درکی از آن ها نداشتیم.  اگر کمی دقت کنیم در همه چیز و هر لحظه ای حضورش را احساس می کنیم. یکی از راه های رسیدن به آرامش درونی وصل شدن به این منبع آرامش  است. ذات لایتناهی همیشه برای ما وقت دارد. ملاقات با خدا هیچ پیچیدگی و سختی ندارد در حال اتفاق می افتد.

دعا کردن و ذکر گفتن فقط مستلزم گفتن کلماتی که مفهومش  را نمی دانیم نیست. بودایی، مسیحی، مسلمان و هر کیش و آیینی هم که داشته باشیم فقط در سکوت و خلوت و از اعماق درون می توانیم با او ارتباط بگیریم. راه های رسیدن به او بی نهایت است. تمام دنیا را هم که داشته باشی اگر آرامشی در درونت حکفرمایی نکند انگار که هیچ نداری. شاید کمترین و ساده ترین راه برای رسیدن به آرامش درونی، اینست که هر روز چند دقیقه ای وقتمان را با خداوند بگذرانیم. ملاقات با خدا برای همگان امکان پذیر است و با هر زبانی و با هر راهی می توان با او سخن گفت و او شنونده ای مهربان است.

ملاقات با خدا

بیاییم همچنان که به وعده های غذایی مان اهمیت می دهیم و می دانیم که باید در چه زمانی غذا بخوریم تا انرژی لازم برای ادامه حیات داشته باشیم، به روحمان هم ارج بنهیم و روزانه هر چند کوتاه با خدای خود خلوت کنیم و روح را به آرامش برسانیم. چون زمانی که روح فارغ از خستگی باشد و در بند نباشد راه ها و مسیرهایی در زندگی مان گشوده می شوند که  برایمان جالب و شگفت انگیز است. لحظاتی را بسان کودکی که فارغ از احوالات اطراف است فقط و فقط با بهترین خلوت کنیم. با نشاط و شادابی فراوان و با این فکر که خداوند هر لحظه در کنار ماست روزمان را آغاز کنیم. در گوشه ای نشستن و فارغ از افکار روزانه. به هیچ فکر نکردن.

 

 

 

 

روزی دیگر همراه با یاد خداوند ملاقات با خدا

هر روز خود را برای ملاقات با خدا آماده کنید؛ به درگاهش دعا کنید: پروردگارا، راهنمایم باش، برکت به من ارزانی دار، مرا واسطه ی خیر خویش گردان! بگذار ابزاری باشم در دستهای پر مهر تو برای برقراری صلح در جهان و زدودن درد و رنج از مخلوقات!

هر روز صبح از خواب بیدار شوید آن هنگام که هنوز سپیده سر نزده است، خود را برای ملاقات با خدا آماده کنید؛ هر روز در همان مکان و همان ساعت، زیرا آنجا و آن زمان میعاد گاه شما با پروردگارتان است، بنشینید و به تفکرات معنوی خویش مشغول شوید. قرار خویش با پروردگار را هرگز نادیده نگیرید، حتی اگر وظایف روزانه تان بسیار سنگین باشد. مشتاق ارتباط روزانه پروردگار باشید و از صمیم قلب به انتظار آن بنشینید.

نیایش عاری از عشق و شور، ثمری نخواهدداشت زیرا عمق وجود انسان را پدیدار نمی سازد. پروردگار نیز به انتظار خلوت درون توست. او در ژرفای این خلوت درون، با تو سخن می گوید و خود را بر  تو پدیدار می سازد، پروردگار از هر چیزی که به تصور آید زنده تر و حقیقی تر است. اما برای رسیدن به او باید از اعماق قلبت اشتیاق داشته باشی. مشتاق پروردگارت باش، همچون عاشقی که مشتاق محبوبه ی خویش است. و همچون جوینده ای که به دنبال طلاست. متبرکان آنانند که تشنه ی ملاقات با خدا هستند زیرا باور دارند که زیبایی را باید در خداوند یافت. بیایید روز خویش را با خداوند آغاز کنیم!

4.6/5 - (10 امتیاز)
بنر تجربه

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. درود برشما
    كاملا با نظر شما موافقم من مدتي از ياد خدا غافل شدم درگير كار و درآمد شدم هرچه بشتر در آوردم بيشتر از انسانيت و خداوند دور شدم مغرور اين بودم كه ورزشكارم سلامت هستم كار زياد و غرور توانايي هايي كه بدست اورده بودم از من يك مستبد و خود راي ساخت مطالعات زيادي در مورد اديان كردم سردر گم شده بودم و بسيار عصبي و مقبول خيلي از جمعها نميشدم چون صراحت كلامم به باورهاي ديگران آسيب مي رساند تا اينكه ناگهان و بي سابقه يك حمله عصبي داشتم كه به كلي نااميدم كرد قبل از آن در خواب خروپف ميكردم اضافه وزن داشتم و بي برنامگي در خواب و كارهايم حتي صداي گوشي موبايل كه برايم پيامك واريز پول بود هم عذابم مي داد تااينكه بيمار شدم و تمام اجزاي بدنم را چكاب كردم خيلي ترسيده بودم ولي در نااميدي دوباره بياد خدا افتادم حالا ناخواسته وزنم به وزن ايده ال رسيد داروهاي گياهي و رژيم غذايي كاملي همراه باروزش انتخاب كردم ديگر خروپف نميكنم خوابم تنظيم شده مي خواهم كارم را به يك دوست واگذار كنم تا درآمد بيشتري داشته باشد يك ملكم را فروختم و كاستي هاي زندگي را بر طرف كنم و شروع به مراقبه با خداوند كردم و از او شاكرم كه بيمارم كرد تا برگردم و شروع كنم به هزاران راه نرفته انسان بودن ديگر ترسي از آينده و حتي مرگ ندارم كه هر آنچه او بخواهد همان خواهد شد هرچند تسيلم نميشوم و در اين ميان تنها ايمانم را بدست آورده حتي اگر تمام دارايهايم را ببخشم خرسند وشادم و تنها آرزويم اينست كه افرادي چون شما در اين دنيا فريبنده بيشتر و بيشتر شوند تاگلستان هستي پراز گلهاي بهشتي گردد
    سپاسگزار و شاكر خداهستم كه هنوز فرصت جبران دارم و آرزوي سلامتي براي شما را دارم شاد باشيد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا