سرگردانی چرا تنها کافی است به خدا تکیه کنیم
عاشقانه های من با خدا : هفته ششم
سرگردانی چرا – ای ذهن! چرا این گونه در جهان مادیات سرگردان شده ای!
هر چه که رخ داده، مقدر ما بوده است. پس دیگر نیازی به افسوس گذشته و یا اضطراب فردا نخواهی داشت. تنها به آفریدگار متعال خویش تکیه کن تا به شکوه و زیبایی، شادی و آرامش نایل گردی.
گاهی حس می کنم که عمر گرانبهای خویش را بیهوده هدر داده ام و عمری را در سرگردانی سپری کرده ام. اما همه چیز نابود نشده است هنوز هم وقت دارم. شادی خویش را حفظ می کنم تا روحم شاداب تر باشد! مرا با گذشته کاری نیست زیرا همیشه پیروزم. چگونه؟
تنها کافی است به خدا تکیه کنیم و بگوییم: با کوله باری از بندگی ناتمام به سوی تو می آیم! مرا همین گونه پذیرا باش. بگذار بنده ی تو باشم! بگذار به حیات معنوی نایل گردم. با عشق و ایمان به پروردگار متعال، هیچ دری به روی ما بسته نخواهد ماند. با شادی در آغوش تو آرام خواهم گرفت. پس سرگردانی چرا ؟!
بیشتر بخوانید : کتاب نیروی مثبت سپاسگزاری
بر من بتاب بار الها، تو خورشید هستی منی! بر من بتاب بگذار بر محراب نور پور پر فروغت با قلبی آکنده از نور بی پایان تو به نظاره ات بنشینم و شاد و مسرور باشم.پس سرگردانی چرا ؟!
سرگردانی چرا
بسیاری از ما انسان ها در آزمایشگاه های تحقیقاتی مشغول به کنکاش در علوم جدید پیرامون بیماری ها و درمان آنها هستیم. کسب این تجربیات، با وارد نمودن شکنجه های بیشماربه جانوران بی آزار، همراه هست. میمون ها، خوکچه های هندی و حیوانات بی زبان دیگر، به شکل عجیب غریبی دچار نقص عضو و فلج می شوند و گویی برای این خلق شده اند که رنج ببرند.
دانشی را که این چنین بی رحمانه کسب شده باشد نمی توان دانش نامید، بلکه یک نفرین باید دانست که نیروهای اهریمنی را از بند می رهاند و انسانیت را غرق در ظلمت، بیماری و بطالت می سازد.
معرفتی که منشا خیر و برکت برای انسانها باشد. هرگز نباید آلوده به زجر و شکنجه موجودات بی آزار گردد. معرفت راستین، حاصل شفقت و عشق است. همان گونه که زندگی انسان بر این پایه بنا نهاده می شود.
پروردگارا، مرا مملو از سرشت خدایی خودت و نورت را تا وقتی نفسی هست بر دلم بتابان.
پس…. سرگردانی چرا ؟!