تصویر ذهنی مثبت از خودت داشته باش

تصویر ذهنی مثبت _ هر انسانی تصویری از خودش دارد. روان شناسان ثابت کرده اند تو دائم به شیوه ای رفتار می کنی که با تصویر ذهنی ات همخوانی داشته باشد. اگر خودت را بی کفایت، ناخوشایند، سطح پایین و نالایق بدانی، به احتمال زیاد طبق افکار خود رفتار خواهی کرد. کسانی که خود را از دیدگاه خداوند نگاه می کنند معمولا از هویت خود خوشحال اند. آن ها می توانند صادقانه بگویند: «خدایا از اینکه من را اینگونه آفریده ای متشکرم. ترجیح می دهم خودم باشم نه هیچ کس دیگری. می دانم که برای من هدف و برنامه ای داری و بی صبرانه منتظرم آن را کشف کنم!» عزت نفس حقیقی نه براساس افکار و احساساتی که به خود داری، بلکه بر پایه نظر خداوند شکل می گیرد. تو همانی که خدا می گوید.

تصویر ذهنی مثبت داشتن و تاثیر آن در زندگی

تصویر ذهنی تو مثل یک پرتره شخصی است، تو ماهیت و ذات خود را روی بومی نقاشی می کنی که ممکن است بازتاب صحیح واقعیت تو باشد یا نباشد. احساسی که به خود داری تأثیری شگرف بر مسیر زندگی ات خواهد گذاشت، زیرا به احتمال زیاد طبق همان تفکرات خود حرف می زنی، رفتار می کنی و واکنش نشان می دهی. حقیقت این است که هیچ وقت از آن تصویر ذهنی فراتر نخواهی رفت. پس تلاش کن که تصویر ذهنی مثبت داشته باشی. امروز صبح، باور کن که خداوند از روح ‌خود در تو دمیده است.

وقتی با تو بد رفتاری می شود…

یوسف یکی از شخصیت های کتاب مقدس است که در اوج فلاکت لطف خدا شامل حالش شد. او برای بردگی در مصر فروخته شد، با او بدرفتاری کردند و از او بهره بردند؛ اما فارغ از رفتارهای دیگران، متون مقدس بارها لطف خداوند به یوسف را خاطرنشان می کند. حتی وقتی که به ناحق به تجاوز متهم شد و به زندان افتاد، کماکان کامیاب بود. سرانجام لطف الهی باعث آزادی او شد و او برای اداره امور کشاورزی مصر منصوب شد. لطف خدا در اوج فلاکت ها و چالش های زندگی نمایان می شود. وقتی کسی با تو بدرفتاری می کند یا تمام دنیای تو در حال نابودی است، منتظر باش تا لطف خدا عیان شود. از همین امروز شروع کن.

همیشه دلت قرص باشد

اگر با ایمان زندگی کنی، طولی نمی کشد که لطف خداوند عیان و شرایط دشوار به نفع تو عوض می شود. ایوب یکی از شخصیت های کتاب مقدس است و سخت ترین شرایطی را که ممکن است برای یک انسان پیش بیاید تجربه کرد. در کمتر از یک سال خانواده، شغل و سلامتی اش را از دست داد. تمام بدن او جوش زد و بدون شک دائم درد می کشید؛ اما در دل تاریکی به خداوند گفت: «تو این زندگی و نعمت را به من بخشیده ای.»  آیا عجیب است که دوبرابر به ایوب عطا کرد؟ هیچ وقت از او ناامید نشو.

نیکی ها در راه اند

حتی اگر حس کردی که در تاریک ترین لحظات عمرت هستی، الطاف خداوند را با جسارت اعلام کن و هیچ چیز نمی تواند تو را زمین بزند. کتاب مقدس می گوید تا انتها به الطاف الهی که‌ به سراغ تو می آیند امیدوار باش. بدون شک این آیه به نعمت های زمان رجعت عیسی مسیح اشاره می کند؛ اما در حال حاضر نیز حقیقت دارد. به عبارت دیگر، تسلیم نشو. همچنان باور داشته باش، چشم انتظار باش و همیشه اعلام کن. توقع الطاف الهی را داشته باش و خداوند وعده می دهد که نیکی ها در راه اند. خدا می گوید اگر به او امیدوار بمانی نعمت های الهی به سراغ تو می آیند. شاید هم اینک نتوانی آن ها را ببینی؛ اما هنگامی که لطف خدا عیان شود، اوضاع تغییر می کند.

خیال پردازی کن

آیا با دیده یقین به زندگی نگاه می کنی؟ اینگونه فکر کن که وقتی چشمان خود را می بندیم باید نسبت به زمانی که بازند چیزهای بیشتری ببینیم. تصور کن که تمام خانواده ات خدا را پرستش می کنند، خودت را ببین که تأثیر گذارتر شده ای، خودت را قوی تر، سالم تر و مرفه تر ببین و تجسم کن که خدا در راه های بی نظیرتری از تو بهره می برد. هر روز چندین دقیقه را به رؤیاهای بزرگ تر اختصاص بده؛ چشمانت را ببند و خیال کن که رؤیاهایت برآورده شده اند( تصویر ذهنی مثبت). خودت را بدون قرض و بدهی تصور کن، تجسم کن خوش اندام تر شده ای، زندگی زناشویی ات پربار تر شده است و ترفیع گرفته ای. اگر آن تصاویر را در قلب و ذهنت حک کنی، پس خدا می تواند دست به کار شود و آن ها را در زندگی تو نمایان کند.

رؤیاهایت را زندگی کن

خانم جوانی می گفت که چگونه توانست پس از امتحان رژیم های لاغری متعدد بیست کیلو وزن کم کند. او گفت یک روز تصمیم گرفتم خودم را همان طور که می خواهم ببینم  لاغر شدم، می دوم و با فرزندانم بازی می کنم. من از موفقیت حرف زدم و گفتم به خوبی می توانم وزن کم کنم، من منظمم و خودم را کنترل می کنم و بیشتر از این حرف هایم. به محض اینکه تصویر جدید او در وجودش نمایان شد، خداوند به آسانی توانست آن را در بیرون عیان کند. امروز رؤیای او محقق شده است و از راه و روشی سالم تر و شادتر لذت می برد. اگر می خواهی خواسته هایت در ظاهر عیان شوند، اول از همه باید تصویر آن ها را درون خود ببینی.

چشمانم را باز کن

جوئل اوستین می گوید: وقتی جوان بودم شنیدم که پدرم به انجمن کلیسا گفت: «از شما می خوانم تا امروز همراه من باشید و این جایگاه مقدس تازه را تماشا کنید.» در آن زمان ما در ساختمانی کلنگی دور هم جمع می شدیم؛ اما پدر گفت «از شما می خوانم که ساختمان جدید را کامل و خریده شده ببینید.» کسانی که آن یکشنبه همراه ما بودند گمان می کردند دیوانه شده ایم؛ اما پدرم می گفت: «چشمانتان را ببندید و با چشم دل و سرشار از ایمان آن جایگاه تازه را با من ببینید. آن را طوری ببینید که جمعیتی بسیار خداوند را ستایش می کنند.» ما سال ها پیش از اینکه‌ این جایگاه خریده شود آن را دیده بودیم و امروز کلیسای شانزده هزار نفری لیک وود در هوستون هفته ای چهار بار برنامه دارد. خیال پردازی ماهر باش. برنامه های کوچک‌ نریز.

لطفا پس از مطالعه نظر خود را در مورد این مقاله بنویسید. با تشکر مدیریت سایت

لطفا با لایک این مطلب ما را دلگرم و حمایت کنید.