کاربرد ذهن در زندگی چیست؟
ذهن چیست – ذهن، در منظر صاحب نظران، دارای درجات و مقیاس های متنوع و متفاوتی می باشد و به زبان ساده تر بسیاری هنوز هم بر این عقیده اند که ذهن اساسا توسط تجارب از شعور و ادراک و اندیشه هوشمند شالوده ریزی می شود و از ویژگی هائی چون، آگاهی، شناخت، تعقل، تخیل، حافظه، هیجان و احساس، دقت، ظرفیت و توانائی و استعداد برای ایجاد ارتباط و همرنگ شدن همراه با فرایند های ناخود آگاه برخوردار می باشد.
نظریه های مرتبط با ذهن و کنش ها و کاربرد های آن گسترده و فراوان و متنوع است و حکیمان و فیلسوفان و فرزانگان عهد باستان از زرتشت گرفته تا افلاطون و ارسطو و شماری از خردورزان اسلامی نیز در این باره عقاید و نظریات گونه گونی ابراز داشته اند که هنوز هم مورد بحث محافل علمی و فلسفی می باشد.
ذهن چیست – به عنوان مثال تئوری نوافلاطونی، مبحث ماده را در قضیه روح و در ارتباط با ذهن مطرح می کرد و آن را فناناپذیر و آسمانی می دانست و تفکر انسانی را جزئی از اصول ثابت و قواعد تغییر ناپذیر کائنات و جهان به شمار می آورد. هر چند گروهی از روان شناسان استدلال می کنند که این کنش های متعالی فکر هستند که ساختار ذهن – به ویژه حافظه و عقلانیت – را می سازند و در این فراگرد، احساساتی همانند – عشق، نفرت، کینه، حسادت، ترس و شادی – در ردیف احساسات پست، ابتدائی و ذهنی در طبیعت و ذات انسان جای می گیرد و اصولا خاستگاه آنها از ذهن جدا و تفکیک می شود تا در یک ردیف طبقه بندی نگردد و به عبارتی احساس و عقل در کفه ترازو قرار نگیرد.
شماری ذهن را هم تراز فکر شمرده اند. فکری که در سر جای می گیرد، به نجوا و گفتگو با انسان می پردازد و احیانا ساختار و شالوده خود را تغییر می دهد و یا تصمیمی دیگر می گیرد و یا درباره موضوعی دو ذهنیت پیدا می کند. احساسی که تنها خود فرد مالک آن می باشد و کسی دیگر به حریم آن راهی ندارد و در اینجاست که گفته می شود ذهن هرکس تنها به خود وی تعلق دارد و آدمی در واقع مالکی است که کلید دروازه این ملک را تنها خود دارد و بس.
ذهن چیست – به هر تقدیر، هرکس با ذهن و ضمیر ناخود آگاه و با چنین نیرو و استعدادی زاده می شود؛ گرچه هرگز نمی تواند به نحو احسن و به طور کامل از تمامیت آن استفاده نماید. هر چند افرادی که به بهترین وجه قادر به بهره بردن از آن می شوند، همانی خواهند شد که آرزو داشتند همان بشوند: مثلا به مال و ثروت برسند و یا در کسب و کار و شغل و پیشه خود به موفقیت دست یابند و بر حریفان و رقیبان غلبه کنند و اساسا زندگی بهتری را برای خود رقم بزنند.
به هر حال، آدمی با هر تجربه ای که توسط حواس پنجگانه خود کسب می کند، آن را در ضمیر باطن و در رده مشخص و مخصوص آن بایگانی می کند تا بموقع در آینده از آن بهره برداری نماید. پهنه ذهن بسیار گسترده است و از فعالیت های فراوان و متنوعی بر خوردار می باشد و وظایف سنگین و خطیری چون فکر، تفکر، حافظه، تخیل، و آگاهی و ادراک بر عهده دارد ؛ در زیر اجمالا به آنها می پردازیم:
فکر: فکر نوعی فعالیت ذهنی است که به انسان امکان می دهد تا نسبت به اشیاء و اصولا محیط و جهان پیرامونی، ادراک و حس پیدا کند و راه و روش هائی برگزیند که هدف ها، نیازها، وابستگی ها، دلبستگی ها، طرح ها، نقشه ها، نتایج، گرایش ها، خواست ها و آرزوها و تصمیم هایش منطبق باشد.
تفکر: اندیشیدن را نوعی خودآگاهی و معرفت والا و متعالی ذهنی دانسته اند و تجزیه و تحلیل فرایندهای تفکر، بخشی از روان شناسی آگاهی و ادراک است که رابطه عمیقی با ظرفیت و توانائی انسان – از حیث ساخت و استفاده از ابزار ها و فهم و درک علت و معلول و پاسخ و واکنش معنادار – در برابر جهان و مسائل آن دارد.
حافظه: قابلیت و استعداد حفظ و ضبط و نگاهدارای خاطرات، تجربه ها، معلومات، داده ها و اطلاعات و یادآوری آنها را دارد. پژوهش مبحث حافظه در قرن نوزده و بیست، آن را در رده روان شناسی خودآگاهی و یکی از ستون های اصلی دانش موسوم به شناخت علم اعصاب – روان شناسی خودآگاهی و علم اعصاب – قرار داد.
تخیل: نوعی فعالیت ایجاد، خلق موقعیت و فراخوانی و یادآوری رویدادهای تازه، دانش و معلومات جدید، تصویرها، ایده ها و سایر انگاره ها و پندارها و برخی کنش های درونی و ذهنی – خواه از طریق تجربه مستقیم و یا خنثی و منفعلانه – می باشد. اصطلاحی فنی که معمولا در روان شناسی برای فراینده زنده ساختن مفاهیمی که قبلا در حس ادراک وجود داشته است. موضوعاتی که قبلا در ذهن تصویر شده اند و آن را نوعی چشم ذهن نامیده اند؛ دیده ای که قادر است آینده احتمالی را بر پهنه خیال ترسیم نماید و مسائل را از جنبه های مختلف نظاره کند و آنچه را ادراک کرده، به روش خاص خود در آن دگرگونی هائی ایجاد کند و بر پایه تخیلات خود، واکنش و پاسخ مقتضی به رخدادها و شرایط موجود نشان دهد و راه و روش تازه ای برگزیند.
شعور: جنبه هائی از ذهن است که فکر را بر می انگیزد تا به اندرون و ضمیر راه یابد و اساسا از توانائی و استعداد ایجاد رابطه بین فرد و محیط پیرامونی وی برخوردار می باشد. شعور همواره موضوع تحقیق و مطالعه فلسفه و ذهن، روانشناختی، علم اعصاب، و خودآگاهی بوده است. برخی از فیلسوفان، شعور را به شعور ذاتی و شعور اکتسابی که امکان دستیابی به معلومات جهانشمول را میسر می سازد و به هر حال خود نیز گونه ای تجربه ذهنی به شمار می رود، منتسب می کنند.
به هر روی، با تغییر راه و روش زندگی و پراکندن افکار منفی و مزاحم و دست و پاگیر است که می توان راه درست زندگی کردن را آموخت و به کج راهه سقوط نکرد و قدرت ذهن ناخودآگاه را برای خوب و خوش و شاد و آرام زیستن بکار گرفت. ذهن توانمند در طول قرون همواره یار و مددکار آدمی برای پیشرفت و نیل به سعادت و رستگاری بوده است. کاری که بزرگان و فرزانگان در قرن های متمادی انجام دادند و تاریخ بشریت را با بهره گیری از قدرت ناخودآگاه ضمیر باطن متحول ساختند.
آندرو کارنگی می گوید: من تا عمر دارم، طعم فقر و بدبختی را نخواهم چشید؛ زیرا مالک فکر و ذهن خودم هستم و هرچه خواسته ام تا به حال، برایم فراهم کرده است. این قدرت آسمانی که در ذات و نهاد بشر است، هرچه را آرزو کند، برایش مهیا می کند و آفتابی است که بر همگان یکسان می تابد.
لطفا پس از مطالعه نظر خود را در مورد این مقاله بنویسید. با تشکر مدیریت سایت
لطفا با لایک این مطلب ما را دلگرم و حمایت کنید.
بنام خداوباسلام
من مطالعه کردم مطالب بسیارکاربردی بودممنون اززحمات
درود بر شما دوست عزیز
مطالب جالبی بود. بالاترین سرعت در علوم طبیعی سرعت نور است ولی سرعت ذهن آنقدر زیاد است که درکمترین زمان میتواند بعد زمان ومکان بینهایت را درنوردد.