شکرگزار باش _ هر وقت با افرادی صحبت می کنم که تجربیات بسیار سختی را در زندگی از سر گذرانده اند، از بیماری گرفته تا تصادف یا هر چالش دیگری، می بینم که بدون قبول شکست به مرحله ای رسیده اند که هر روزشان را بیشتر از گذشته تحسین می کنند. آنها حتی از کنار یک لحظه هم بی اعتنا رد نمی شوند. آنها هر روز را هدیه ای از طرف خداوند می بینند.
باید به این درک برسیم که زندگی ما ممکن است در یک لحظه تمام شود. هیچ ضمانتی وجود ندارد که ما سال دیگر زنده باشیم. بیاموزید که هر روزتان را به بهترین نحو زندگی کنید. شکایت نکنید. روی آنچه اشتباه است تمرکز نکنید. شکرگزار فرصتی باشید که به شما داده شده تا هر روز را تجربه کنید.
شکرگزار باش _ ممکن است اوضاع عالی نباشد. ممکن است درد و رنج داشته باشید. اما اگر از چشم اندازی وسیع تر نگاه کنید، می فهمید که ممکن بود زندگیتان بسیار بدتر از این باشد. هر روز باید طوری زندگی کنید که انگار آخرین روز زندگیتان است.
شکرگزار باش _ از شخصی شنیدم که می گفت: «اگر فقط یک ساعت دیگر زنده بودی، به چه کسی تلفن می زدی؟ چه می گفتی؟ منتظر چه چیزی می ماندی؟» از کنار آنچه خدا بهتان داده بی اعتنا رد نشوید.
شاید متوجه نشوید اما همه ما در روزهای خوش گذشته زندگی می کنیم. مطمئنم بیست یا سی سال بعد، به گذشته نگاه می کنید و می گویید: «چه ایام خوشی بود آن روزها! زمانی را به یاد می آورم که ساخت کلیسای لیک وود در هیوستون شرقی تمام شد. یا زمانی را که جوئل مردی جوان بود و برادرش، پل، هنوز کمی مو روی سرش بود.» اینها همان روزهای خوب گذشته اند.
شکرگزار باش _ سال ها قبل با مرد جوانی که ورزشکاری قوی بود بسکتبال بازی می کردم. مدتی بود یکی از چشمانش دچار مشکل شده بود. وقتی به دکتر مراجعه کرد، دکتر به او گفت که به نوعی سرطان مبتلا شده که بینایی آن چشمش را تهدید می کند.
همانطور که می توان حدس زد، مرد جوان از نظر روحی فرو پاشید. اصلا نمی توانست این موضوع را باور کند. سپس تحت عمل جراحی قرار گرفت و پزشکان معالجش فهمیدند که او اصلا سرطان ندارد. در عوض، یک توده قارچ مانند غیر عادی پیدا کردند که به راحتی می شد آن را خارج کرد. بینایی او برگشت. دوستم وقتی پس از عمل به هوش آمد و این اخبار خوب را شنید، گفت: «امروز بهترین روز زندگی ام است.»
بیشتر بخوانید : خداوند هرگز آرزوها را بی نتیجه نمی گذارد
فکرش را بکنید. او برنده بلیت بخت آزمایی نشده بود. ترفیع شغلی فوق العاده ای هم نگرفته بود. خانه ای جدید هم نخریده بود. فقط فهمیده بود که می تواند، مثل گذشته، با همان چشم ببیند.
به من گفت: «جوئل، حالا دیگر هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم، عمداً به همه نگاه می کنم. به فرزندانم خیره می شوم. بیرون می روم و برگ ها را تماشا می کنم. وقت می گذارم و بلوطی را برمی دارم و به آن را می زنم.»
از آنجا که دوستم تقریبا بینایی اش را از دست داده بود، اکنون «دیدن» برایش معنایی کاملا تازه پیدا کرده بود. حالا با شور و شوق بیشتری بینایی اش را تحسین می کرد.
شکرگزار باش _ من ایمان دارم و به خاطر حضور خداوند در زندگی ام و هر آنچه او انجام می دهد، شکرگزارم. من با بی اعتنایی از کنار مردم، فرصت ها و لطفی که خداوند بدان متبرکم ساخته است رد نخواهم شد. من آنچه را درست و آنچه را اشتباه است می بینم. برای آنچه دارم خدا را سپاس می گویم و برای آنچه ندارم شکایتی نمی کنم. هر روز را هدیه ای از طرف پروردگار می دانم. قلب من سرشار است از ستایش و قدردانی نسبت به همه الطاف الهی. این باور من است.
هر روز باید طوری زندگی کنید که انگار آخرین روز زندگیتان است.
لطفا پس از مطالعه نظر خود را در مورد این مقاله بنویسید. با تشکر مدیریت سایت
لطفا با لایک این مطلب ما را دلگرم و حمایت کنید.
بسیار زیبا بود مرسی